دل نوشته ای به مناسبت درگذشت جانگداز همکار فقید مرحوم ابراهیم بهروز زاده ( امور آبفا شهرستان ممسنی)
در تاریخ: ۱۳۹۹/۰۸/۲۸
انالله و اناالیه راجعون
حرفهای ما هنوز ناتمام ......
تا نگاه می کنی ، وقت رفتن است !
باز هم همان حکایت همیشگی
پیش از آنکه با خبرشوی
لحظه ی عزیمت تو ، ناگزیر می شود
آی ،ای دریغ و حسرت همیگشی .....
ناگهان
چقدر زود
دیر می شود ........
گاهی چنان محو در کلاف دست و پا گیر زندگی می شویم که حتی تلنگر سنگین دستان مرگ ، وقتی بر
گونه ها می نشیند نیز تکانمان نمی دهد . کوچ پرستوها و پژمردن شقایقهای کوچه باغ زندگی نیز ما را به خود
نمی آورد . گاهی حضور در ما غریبه است و گاه خود غریبه تر از هر مسافری درون خویش رهائیم . هرگز نمی اندیشیم که فردا نیز کبوتری پر خواهد گشود و شکوفه ای خواهد خشکید . کسی چه می داند ، شاید همینها تنها زیبایی کوچه باغ هستیمان باشند.
مرحوم ابراهیم بهروز زاده را خوب می شناختید . تصویر چهره ی دلنشینش هنوز در قاب چشمهایتان پیداست. آری هم او را می گویم . هم او که در حوالی همین حکایت همیشگی.... رفت تا لب سکوت و ناگهان از ناگهان خویش لبریز شد . آری ! آسمان ریخت توی آخرین نگاهش .....
با قلبی آکنده از حزن و مالامال از اندوه ، در گذشت ناگهانی همکار خدوم مرحوم مغفور ابراهیم بهروز زاده ( رئیس اداره ی آبفا خومه زار شهرستان ممسنی) سقایی گمنام از جنس عشق و ایثار که در نهایت مظلومیت بر اثر ابتلا به ویروس منحوس کرونا چهره در نقاب خاک کشید را به سوگ می نشینیم و از خداوند منان برای آن سقای سفر کرده علو درجات و برای بازماندگان اجر جزیل و صبر کثیر مسئلت می نمائیم . روح بلندش با اولیاء خداوند محشور باد.